loading...
حرف های خدا
محمداسماعيلي بازدید : 306 دوشنبه 28 بهمن 1392 نظرات (0)


حسادت قابیل از یک سو و پذیرفته نشدن قربانیش از سوی دیگر، کینه او را به جوش آورد، نفس سرکش بر او چیره شد، بطوری که آشکارا به قابیل گفت: «تو را خواهم کشت.» آری وقتی حرص، طمع، خودخواهی و حسادت بر انسان چیره گردد، حتی رشته رحم و مهر برادری را می برد، و خشم و غضب را جایگزین آن می گرداند.

هابیل که از صفای باطن برخوردار بود و به خدای بزرگ ایمان داشت، برادر را نصیحت کرد و او را از این کار بر حذر داشت و به او گفت: خداوند عمل پرهیزگاران را می پذیرد، تو نیز پرهیزگار باش تا خدا عمل تو راهم بپذیرد، ولی این را بدان که اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من دست به کشتن تو نمی زنم، زیرا از پروردگار جهان می ترسم، اگر چنین کنی، بار گناه من و خودت بر دوش تو خواهد آمد و از دوزخیان خواهی شد که جزای ستمگران همین است.

شیطان قابیل را وسوسه می کرد و به او می گفت: قزبانی هابیل پذیرفته شد ولی قربانی تو پذیرفته نشد. اگر هابیل را زنده بگذاری دارای فرزندانی می شود، آنگاه بر فرزندان تو افتخار می کنند که قربانی پدر ما پذیرفته شد، ولی قربانی پدر شما پذیرفته نشد.

این وسوسه ادامه داشت تا اینکه فرصتی بدست آمد. حضرت آدم (ع) برای زیارت کعبه به مکه رفته بود، قابیل در غیاب پدر نزد هابیل آمد و به او پرخاش کرد و با تندی گفت: قربانی تو قبول شد ولی قربانی من مردود گردید، آیا می خواهی خواهر زیبای مرا همسر خود سازی و خواهر نازیبای تورا به همسری بپذیرم؟

 

هابیل پاسخ او را داد و او را انذار نمود که: دست از سرکشی و طغیان بردار. کشمکش این دو برادر شدید شد. قابیل نمی دانست چگونه هابیل را بکشد. شیطان به او چنین القا کرد: سرش را در میان دو سنگ بگذار و سپس با آن دو سنگ سرش را بشکن. قابیل همین روش را از ابلیس برای کشتن برادرش آموخت و با همین ترتیب، برادرش هابیل را مظلومانه به شهادت رساند.

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: قابیل جسد هابیل را در بیابان افکند. او سرگردان بود و نمی دانست جسد را چه کند (زیرا قبلا ندیده بود که انسان ها را پس از مرگ به خاک می سپارند). چیزی نگذشت که دید درنگان بیابان به سوی جسد هابیل روی آوردند. هابیل ( که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را به دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف آن را گرفته بودند و منتظر بودند که او چه وقت جسد را به زمین می افکند تا به آن حمله ور شوند.

خداوند زاغی به آنجا فرستاد، آن زاغ زمین را کند و طعمه خود را در میان خاک پنهان کرد، تا بدین طریق به قابیل نشان دهد که به چه طریق جسد برادرش را به خاک بسپارد...»

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به نام یکتا پروردگار هستی باسلام ما در نظر داریم که برای شما مطالبی در مورد قرآن به نمایش در آوریمان ان شالله موردقبول شما قرار گیرد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آيا از اين وبلاگ راضي هستيد؟
    در روز چقدر قرآن ميخوانيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 510
  • بازدید سال : 2,435
  • بازدید کلی : 37,254
  • کدهای اختصاصی