loading...
حرف های خدا
محمداسماعيلي بازدید : 413 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

 

سوره یوسف دوازدهمین سوره قرآن کریم است که مشتمل بر مقدّمه و 10 فصل و خاتمه (جمعاً 12 قسمت) است و همانند دیگر سوره های قرآن مجید با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز می شود.

سوره یوسف پس از بسم الله با حروف رمزی «الف ـ لام ـ را» آغاز شده و به موجب این سرآغاز با سوره های یونس و هود و ابراهیم و حجرـ که حاوی داستان دیگر پیامبرانند ـ گروه سوره های «الراآت» را تشکیل می دهد و موضوع اصلی و محور موضوعی آن، مانند دیگر سوره های این گروه، بیان تفصیلی و تحلیلی سرگذشت انبیای الهی و رسالت آن ها است؛ با این تفاوت که سوره یوسف دربردارنده سرگذشت کامل دوران کودکی و نوجوانی و جوانی یکی از پیامبران خدا است.

زبان لفظی قرآن

در دو آیه نخست سوره یوسف، حقیقت آسمانی قرآن کریم به وصف آمده و به عنوان «کتاب مبین» از آن یاد شده است. آنگاه خداوند سبحان این نکته را یادآور می شود که قرآن را به «لسان عربی مبین» فرو فرستاده است تا زمینه ای گسترده برای تفکّر و تعقّل و فضایی پهناور برای پرواز اندیشه در اختیار انسان ها بگذارد.

درست است که قرآن به زبان عربی نازل شده است، امّا به زبان عربی آراسته و آشکار و ویژه ای که از نظر واژگان و دستور زبان با آن زبان عربی که در عصر نزول قرآن و هر زمان دیگر متداول است، تفاوت می کند؛ چنان که از یک طرف، مردم غیر عرب در مقام فهم و درک اسرار و رموز و مراتب فصاحت و بلاغت قرآن و پژوهش و تحقیق در علوم قرآنی، دست کمی از مردم عرب نژاد نداشته اند، و از طرف دیگر، قوم عرب بخش عمده میراث گرانقدر تفسیر و علوم قرآنی خود را مدیون دانشمندان و مؤلفانِ غیر عرب اند.

داستان های قرآنی

در آیه سوم سوره یوسف، بر این نکته تأکید رفته است که داستان های قرآن مانند دیگر بخش های قرآن، هیچ گفتنی را ناگفته نگذاشته و هیچ مطلب لازمی را فروگذار نکرده و هیچ یک از قسمت های مهم آن ها را از قلم نینداخته است.

داستان های قرآن، در عین ایجاز و اختصار، تمامی رموز و اسرار را در بردارند و خداوند متعال ساختن و پرداختن هیچ یک از قسمت های بزرگ و کوچک داستان هایی را که در قرآن آمده است، بر عهده دیگران ننهاده است. داستان های قرآن همه حقّ اند و باطل به هیچ روی در آن ها راه ندارد و ضمن حفظ اسلوب بیان داستانی خود، همه جا حق را از باطل جدا می کنند. بنابراین هر روایت و حدیث و کتاب و مقاله و نوشتار و گفتارهای مربوط به داستان های قرآن را باید با متن آن ها در قرآن کریم سنجید، تا راست و دروغ، و ارزشمندی یا بی ارزشی آن ها معلوم گردد.

توجّه نکردن به همین مقدّمه لازم و بدیهی باعث شده است که افسانه های ساختگی و دروغین به عنوان تفسیر و توضیح در کنار داستان های واقعی انبیا در قرآن کریم بنشینند و همچون لکّه های سهمگین ابر تیره، خورشید نور افشان داستان های قرآن را بپوشانند و نگذارند جوامع بشری مستقیماً از آن ها درس زندگی بیاموزند و در پرتو انوار بیان قرآن، تیرگی ها و گمراهی ها را از افق اذهان و افکار خویش بزدایند.

در پایان آیه، خداوند سبحان خطاب به پیامبر خاتم فرموده است که اگر ما این چنین حقیقت ماجرای داستان پیامبران را در قرآن بیان نکرده بودیم، تو نیز در غفلت و بی خبری بودی. این تعبیر، نشانگر میزان آفت خیزی و غفلت انگیزی حواشی جور و ناجوری است که پیرامون داستان هایی چون داستان یوسف تنیده اند و بیانگر آن است که تا چه اندازه روشنگری های داستان های قرآن می تواند در جهت غفلت زدایی از افکار و اذهان انسان ها موثّر باشد و بصیرت را جایگزین غفلت گرداند.

دورنمای داستان

روزی یوسف نزد پدر آمد و گفت: پدر جان، من در خواب دیدم که یازده ستاره همراه ماه و خورشید پیرامون من گرد آمده و گروهی را نیز دیدم که در برابر من سر تعظیم فرود آورده اند. از شواهد و قرائن چنین بر می آید که یوسف به هنگام دیدن این خواب، 7 ساله یا 9ساله بوده و زمانی که او را در نهان گاه چاه کنعان نهادند، 12 ساله بوده است. حضرت یعقوب پیش از آن که خواب فرزند خُردسالش را تعبیر کند، فرمود: «پسر جان، خوابی را که دیده ای برای برادرانت بازمگوی؛ مبادا برای تو نقشه ای بکشند.» ضمناً، به او خاطر نشان کرد که نمی خواهد او را نسبت به برادرانش بدبین گرداند؛ بلکه می خواهد او را به این نکته بسیار مهم توجّه بدهد که شیطان برای انسان دشمنی بزرگ است. آنگاه، خواب فرزندش را چنین تعبیر کرد: «پسرکم،خدای تو، راهبری زندگانی تو را خود برعهده خواهد گرفت و به تو دانشی خواهد آموخت که چگونگی رویدادهای نیامده را از پیش بازشناسی و همچنان که نعمتش را بر نیاکان پیشین تو ابراهیم و اسحاق تمام گردانیده، بر تو و بر خاندان یعقوب نیز نعمتش را تمام خواهد گردانید. به راستی خدای تو علیم و حکیم است.»

به این ترتیب، حضرت یعقوب خواب فرزندش را به طور کامل برای او تعبیر کرد، امّا از آن جا که خواب یوسفِ خُردسال یکی از رویاهای صادقهُ اسرار آمیز و شگفت انگیز بود، تعبیر درست آن نیز نمی توانست با عباراتی روشن تر از این، بیان شود. در عین حال، پدر، با یاد کردن خدای بزرگ، با دو صفت علیم و حکیم، به یوسف فهمانید که آنچه در خواب دیده ای، جلوه هایی از تدبیر و حکمت الهی است که در فراز و نشیب زندگانی همه بندگانش تحّقق پیدا می کند. همچنین به او مژده داد که خداوند به او دانش تأویل احادیث1 خواهد آموخت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به نام یکتا پروردگار هستی باسلام ما در نظر داریم که برای شما مطالبی در مورد قرآن به نمایش در آوریمان ان شالله موردقبول شما قرار گیرد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آيا از اين وبلاگ راضي هستيد؟
    در روز چقدر قرآن ميخوانيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 88
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 1,985
  • بازدید کلی : 36,804
  • کدهای اختصاصی